Sunday, May 27, 2012

La Valse d' Amelie - Theme Amelie


فهمیدم اگه به من باشه دوست دارم بخش اعظمی از باقی عمرم رو برم کنسرت و سفر کنم. یعنی اگه درصد بالایی از دنیا گل و بلبل باشه و هر کس بخواد بره پی اون چیزی که به چشم فانتزی بهش نگاه می کنه. من این دوتا چیز رو در صدر خواسته هام قرار می دم.
هر جور حساب کردم دیدم نمی شه یه گوشه کناری از اولین تجربه رسمی کنسرت رفتنم بیرون از ایران ننویسم. از دوماه پیش بلیط کنسرت"یان تیرسان" رو که به نسبت کنسرت های دیگه خیلی ارزون بود بیست و پنچ دلار خریدیم گذاشتیم بالای قفسه کتاب ها تا دیشب که بالاخره لحظه موعود فرارسید.بماند که این وسط بلیط گم شد و با چه شاموتی بازی پیداش کردیم. یکی از دوست ها که قبلا توی اروپا کنسرتش رو رفته بود گفت خیلی دلت رو خوش نکن موزیک متن فیلم های "آملی" و "'گودبای لنین" رو بزنه. 
همون تصوری که برای همه پیش می یاد. منم یکی مثل شما فکر می کردم می رم می شینم روی صندلی یان تیرسان با آکاردئون و پیانوش دستمون رو می گیره می بره می چسبونه به سقف. هر چقدر هم کار های آلبوم های جدیدش رو گوش کردم توی کتم نمی رفت که این کنسرت رو بخوام سرپا بیاستم. نشان به این نشان که حتی کتونی نپوشیدم. کنسرت توی یه کلابی بود توی یکی از محله های باحال واشنگتن. همین که در باز شد و سن چیده شده رو دیدم آنچنان از خود بیخود شدم که در تمام طول کنسرت حاضر نشدم یک وجب از جلوی سن که پیش پای یان تیرسان بود یک قدم بیام این ور. با اینکه بالاپایین زیاد پریدم اما خیس عرق نشدم. یه دونه از آهنگ های گمنام آلبوم "آملی " رو هم زد. کوهیار گفت: اگه آهنگ شاخ هاشو نزنه داد می زنیم آملی آملی بروزن مرغ سحر مرغ سحر. کمپلت یادمون رفت. کنسرت تموم شد. خودش رو قبلش پرت کرد بین جماعت و باهامون عکس گرفت. همه چیز خیلی چسبید. ولی باز هم حس نمی کردم مزد اون همه حرصی که برای جلو ایستادن زدم رو گرفته باشم. یان تیرسان بی آکاردئون مثل آش رشته بی کشک بود.

عکس رو کاوه با گوشیش گرفته. مربوط به آهنگیه که برای فلسطین خونده. ویدئوی یکی از اجراهای این آهنگش رو توی یوتیوب پیدا .کردم. اون حال یک دست کیبورد زنش هم وقتی سرش رو می نداخت پایین خیلی ردیف بود

2 comments: